.header

عرضه انواع گوشی طرح اصل با نازل ترین قیمت و بالا ترین کیفیت
فال حافظ با مهریتا

۩۞۩ ART PIX ۩۞۩

شعر و مطالب عاشقانه + کارت پستال

 دلتنگ بودم وخسته....
آمدم تا ماه نگاهت را از پشت پنجره بچینم..
اما پاییز حرفهایت به هوای شعرم خورد!
و رعد یادت در واژه هایم پیچید..
تمام خاطرات کز کرده از تو خیس شدند..!!
چه بگویم وقتی دیوانه وار سمت گل هایی از توآب میدهم در حرکتم وآخرش نمی دانم..
به کدام ناکجا آباد می رسم؟!
تازه لهجه شعرم بهاری شده بود که تو آمدی....
و نگذاشتی لا به لا ی برگها شکوفه کنم.حالا از بهار نشانی نیست!!
تنها یک برگ:که مرا می برد تا رویائی
که تا به حال ندیده ام
و اینکه به او که هیچوقت فکرش را هم نمی کردم..
چقدر فکر کردم؟؟!!
و هنوز دلتنگم..............

 

 

امروز یکی بهم گفت فراموشت کنم
خندم گرفت...
اما گریه کردم!
فهمیدم نمی دونه چه غم بزرگی تو دلمه
ندیده بود قلبم شکسته...
ندیده بود گل عشقی رو که هر روز با گریه هام سیرابش میکنم هنوز پژمرده نشده
هیچی نگفتم٫ ولی چشمام همه چی رو گفته بودن...

 

 

میان جاده های غم غبار می شوم بیا...
برای قلب خسته ات قرار می شوم بیا...
اگر چه داغ هجر تو بهار را ز من گرفت
دوباره رشد می کنم بهار می شوم بیا...

 

 

دل من نرمتر از جنس حریر
دلم از جنس بلور
گر تو را قصد شکستن باشد
سنگ بی انصافیست
یک تلنگر کافیست...

 

 

فکر میکردم مرا دوست میداری!
فکر میکردم اگر در انتظارت بمانم به پاس صبوری های
این دل با حضورت پاسخ خواهی داد.
مثل کودکان در انتظار پاداش بودم از جانب تو٫
اما...تو مرا عاشق ساختی
و در میان دستان پر محبت خود به آرامش رساندی
ولی اکنون سهم من از این آرامش حجم وسیع نبودن
توست٫و سکوتی که شکسته نمیشود...
و دلی که لبریز سوال است٫مانند مسافری که در لحظه
آخر از رفتن جا مانده ومبهوت وپر از غم تمام خاطرات
خود را مرور میکند تا بداند کجا بود که پای رفتنش لنگ شد
کجا بود که...راستی کجای این لحظه ها بود که
تو را از دست دادم.....کجا بود که دستان مهربانت را رها کردم.....
چند روزیست که جسمم هم پر جفا شده٫
درد هایی دارم که احساس میکنم شتاب میدهد این جدایی را...
گلویم از تکرار نبودنت خون گریه می کند و هر چه دلداریش
میدهم با امید
باز هم ساز سفر میزند از این دنیا وقلب مهربان دور از دسترس تو...
هر چه میخواهم نشانش دهم که هنوز دیر نشده٫
فریاد میزند عمری من اسیر نوای دلتنگی تو بودم..
تو یک بار اسیر دلتنگی من در این فاصله ها باش..
نمیدانم چرا حال سفر دارم!
میخواستم روز مرگم دستانم در دستان گرم تو سرد شود
اما انگار باید خاطراتت را به هم بدوزم و رو اندازی از
احساس تو ببافم و روز آخر زیر حجم سبک احساس های
کهنه ونخ نما  اشکهایم را از دنیای شاد از این شکست پنهان کنم..
فکر میکردم مرا دوست میداری ...
به جان تو ای ناجی من سال ها همین لحظه های
تلخ کابوس شب و روزم بود...
با هر لحظه ی دردناکش گریستم٫ببین چه آسوده
کابوسم دارد خود را به حقیقت پیوند میدهد...
فکر میکردم مرا دوست میداری.....

 

 

تولد تو آغازیست برای یک دنیا مهربونی
تولد همه خوبی هاست٫تولد تمام زیباییهای زندگی
امروز روز توست...
امروز برایت زیباترین گل های دنیا را خواهم آورد...
هر چند تو مهربان تر از همه آن هایی..
همیشه به قداست چشم های تو ایمان دارم
چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است؟
فرشته ای فقط در قالب یک انسان..
فقط ساده می توانم بگویم...
تولدت مبارک...happy birthday   

 

 

چگونه ستایشت کنم؟...در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است.
چگونه به خاطر آورم ات؛درحالی که عشقت در وجودم جاری است.
بگذار نامت را تکرار کنم نامت زیباست٫دلنشین است...
چه داشتی که اینگونه طلسمم کردی؟؟من اینگونه نبودم
تو مرا با عشق آشنا کردی٫تو هوای دلم را با طراوت کردی
و الفبای محبت را دوباره برای دلم سرودی..
حس میکنم هر لحظه به مهرت عاشق تر میشوم
تو را شعر می کنم تا آهنگ معنی بگیرد
تا التیامی شود بر دردهای دلم...
نمیدانم که هستی؟؟چه هستی؟؟از کجاوبرای چه آمده ای؟؟اما مهربانی٫قلبت را می فهم..
سادگی روحت را باور دارم...
تو اینجایی٫در یاد من٫در کنار من
با من مانده ای گر چه با من نیستی!
دل کهنه ام را پسندیده ای٫جان بی رمق و
روح شکسته ام را پذیرفتی...
شاید خیلی از واقعیت های پوچ دنیا
جای حس عاشقانه را بگیرد و مرا از تو
و تو را از من دور سازد
اما بدان که تا بی نهایت
دوستت دارم...

 

 

از راه دور تو را می پرستم ای قبله امید من...
از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگر این فاصله ها رو احساس نکنی .
از راه دور دردودل های خودم رو به تو می گویم...
وتو را در اغوش محبت های خودم می فشارم
اری از همین راه دور نیز میتوانی دست در دستانم بگذاری.
و با هم قدم بزنیم...
به خواب عاشقی می روم تا این رویا برایم زنده شود...
خاطره هایمان را همیشه در ذهنم مرور می کنم وهیچگاه نمی گذارم خاطره های لحظه دیدارمان از ذهنم دور شود
این فاصله ها را با محبت و عشقم از بین می برم وکاری می کنم همیشه احساس کنی در کنار منی...
واین است برایم یک خواب عاشقونه خواب نگاه به چشمان هم خواب با هم بودنمان اری این است یک فاصله ی عاشقونه...
عاشق باش چون این راه مقدس است
و پایان راه شیرین تر از گذشته است...

 

 

شاید این من نیستم که تو را دوست دارم.
شاید این گوش هایم است که عاشق شنیدن صدای توست.
شاید این چشمانم است لحظه لحظه در جستجوی توست
و شاید این زبان سرخ من است که جزنام تو هیچ نمی گوید
شاید این قلب من است که لحظه لحظه برای تو می تپد
این سلول های من است که تنها برای تو زندگی می کند
این زندگی من است که برای تو جریان دارد
این واقعا من هستم که بی هوا عاشقت شدم.....

 

 

 مینویسم از تو وبرای تو
بدون هراس از خوانده شدن
بگذار همه بدانند مینویسم برای تو
برای تویی که بودنت را
نه چشمانم میبیند
نه گوشهایم میشنود
و نه دستانم لمس میکند
تنها با شعفی صادقانه با دلم احساسات میکنم
نازنین همیشگی من
صاحب نوشته های من تک سوار دلم
اگر باشی میمانم
اگر بگویی اوج میگیرم
اگر بمانی قربانی بودنت میشوم
تو فقط:
بیا..
بگو...
بمان..........

 


نظرات شما عزیزان:

hosein888
ساعت19:58---30 آبان 1389
سلام خوب هستی وب باحالی داری

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: Dandy ׀ تاریخ: 30 آبان 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ............................................. با نظر دادن به مطالب ، ما را در بهتر شدن این وبلاگ یاری کنید .


دوستان آرت پیکس

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , artpix.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM